کرمان، بیروت، دمشق؛ سرنخ تروریسم به کجا میرسد؟
پرسشی که ممکن است برای بسیاری مطرح می شود این است که چه عامل یا عواملی این جنایت بی سابقه را مرتکب شدند؟
سیدمحمدجواد هاشمی نژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان: صدای فریادهای شهروندان بی پناه و تصاویر پیکرهای بی جان و خونین زنان و کودکان و خانواده های بی گناهی که دیروز درکرمان نقش بر زمین شده بودند، چنان دردناک و غم انگیز بود که این بار حتی برخی از مدعیانی را هم که در چنین وقایع مشابهی سکوت میکردند وادار کرد این واقعه تلخ تروریستی را محکوم کنند یا در قبال آن موضع اتخاذ کنند. پرسشی که ممکن است برای بسیاری مطرح می شود این است که چه عامل یا عواملی این جنایت بی سابقه را مرتکب شدند؟ برای پاسخ به این پرسش درنگ در تحولات و رخدادهای هفته های اخیر در منطقه می تواند راهگشا باشد. بنابراین شاید بهتر باشد که پرسش قبلی را اینگونه مطرح کرد که چه انگیزه و هدفی پشت طراحی و برنامه ریزی عملیات تروریستی کرمان بوده است؟ پاسخ به این پرسش می تواند اهمیت مضاعف و راهبردی تری نسبت به اینکه عوامل اجرا یا گروه برعهده گیرنده این واقعه چه کسی است داشته باشد.
با اینکه در نخستین لحظات و ساعات واقعه، نخستین پرسشی که توسط رسانه ها مطرح شد این بود که چه گروه یا طرفی، مسئولیت انجام این عملیات را بر عهده گرفته است، اما همزمان نیز بسیاری از تحلیل گران چه در ایران و چه در خارج از آن منتظر نماندند و انگشت اتهام را به سمت رژیم صهیونیستی گرفتند. این موضوع را نمی توان یک اتهام زنی ساده و بی اساس دانست. در سال های اخیر عملیات تروریستی متعددی (از ترور دانشمندان و حملات سایبری تا حمله به کشتی های ایرانی در آب های آزاد و ترور مشاوران نظامی ایران در منطقه) علیه کشورمان صورت گرفته است که براساس بینه ها و شواهد و اظهارات، رژیم صهیونیستی متهم و ذینفع اصلی ارتکاب آنها بوده است؛ عملیات هایی که عموما هیچ وقت با تکذیب رژیم اشغالگر مواجه نگردید و شخصیت های متعددی در غرب و از جمله آمریکا، رژیم صهیونیستی را عامل و طراح آن معرفی کردند. این بار اما سیر تحولات امنیتی در منطقه، به گونه ای است که بدون توجه به عامل اجرای عملیات (داعش یا دیگران)، بسیاری از تحلیل گران و ناظران، با سرعت و به طور مستقیم بیان کردند این اقدام کار رژیم صهیونیستی بوده است.
ترور شهید سیدرضی موسوی فرمانده ارشد نظامی کشورمان و مسدول پشتیبانی محور مقاومت در سوریه در 4 دی ماه، ترور شهید صالح العاروری معاون رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در بیروت در 12 دی و بمب گذاری تلخ شهر کرمان در 13 دی، به طور مشخص خط سیر یک عملیات امنیتی در هنگامه شکست سنگین هیمنه رژیم اشغالگر پس از عملیات طوفان الاقصی و ادامه ناکامی آن در تحقق هدف احمقانه اعلامی یعنی نابودی جنبش حماس و همینطور توجه جهان و افکار عمومی آن به نسل کشی بی سابقه و ادامه دار مردم فلسطین در غزه است.
رژیم صهیونیستی در تلاش است با ارتکاب چنین اقداماتی در کانون های محور مقاومت (ایران، سوریه و لبنان)، در عمل، ناکامی و ناتوانی خود در تحقق هدف اعلامی خود را فراتر از مرزهای جعلی اش و به دور از میدان آزمون اش در غزه جستجو کند. علاوه بر اینکه نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی که با فشار فزاینده ای از سوی نظامیان و سیاستمداران مخالف خود مواجه است می کوشد تا اینگونه عملیات فرامرزی را به عنوان یک موفقیت و دستاورد برای خود در داخل رژیم و میان مخالفان و منتقدانش معرفی کند تا از فشارهای موجود بر خود بکاهد و با خرید وقت، همچنان جنایات خود را در غزه ادامه دهد.
مواجهه رژیم اشغالگر با شهروندان و زنان و کودکان بی پناه فلسطینی و بمباران مدارس و بیمارستان های پر از بیمار و افراد ناتوان، چه در تحولات اکتبر به این سو و چه در گذشته، نشان می دهد، صهیونیست ها کوچک ترین اعتنایی به جان انسان ها و حقوق بشر ندارند. بیهوده نیست که آنتوان سینکلر در کتاب «کالبدشکافی ترور» در خصوص ماهیت این رژیم می گوید: «ایجاد اسرائیل نوین با قتل و تروریسم آغاز شده است و انواع تاکتیک های قتل و جاسوسی و شبیخون توسط سرویس های مخفی خود را انجام داده است». این خشونت و ترور راهبرد صهیونیست هاست و مردم ایران نیز همواره قربانی اقدامات خشن، تروریستی و خرابکارانه صهیونیست ها بوده است. صهیونیست هایی که مورد پشتیبانی آمریکا و غرب هستند و آنها را هم شریک جنایات رژیم اسرائیل در کشتار مردم ایران می کند. همانطور که در نسل کشی کنونی فلسطینی ها نیز حامی این رژیم نژادپرست و تروریست هستند. با این حال تردیدی نیست که تروریست هایی که نتوانستند در طول سه ماه با انواع سلاح و حمایت های خارجی به اهداف خود علیه یک گروه مقاومت دست پیدا کنند نخواهند توانست در مقابل کشوری مانند ایران به اهداف خود دست پیدا کنند. خون بیگناهان و کودکان مظلوم، دامن این تروریست ها را خواهد گرفت و این وعده خداوند است.
اخبار مرتبط
نظرات