ابعاد واژگونی یک نقشه جامع
آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و عوامل منطقهای آنان با تمام قوا پای کار آمدند تا «شورش حداکثری» در ایران راه بیفتد و از طریق آن نظام را وادار به تسلیم نمایند.
سعدالله زارعی: «نقشه دشمن، نقشه جامعی بود؛ یعنی همه عوامل مسلطی را که یک قدرت میتواند برای اخلال و تخریب در یک کشوری به کار ببرد، به کار انداخت، همه این عوامل را ردیف کرد؛ عامل اقتصادی... عامل امنیتی... غوغای ایرانهراسی... بهکارگیری دستگاههای تبلیغاتی... همراه کردن بعضی عناصر داخلی... بهکارگیری انگیزههای مختلف قومی، مذهبی، سیاسی و شخصی».
این فرازی از فرمایشات مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار بیستم جمادیالثانی مداحان اهلبیت علیهمالسلام اجمعین است و ابعاد توطئه عظیمی که برای تسلیم کشور به راه افتاد را برملا میکند. درخصوص این موضوع نکاتی وجود دارد:
۱ـ از حدود اواخر سال ۱۳۹۷ مشخص شد که ایران از شرایط بسیار سخت تحریمی عبور کرده و اقتصاد آن در حال حرکت از نقطه صفر به سمت بالاست. کمی بعد این حرکت شتاب گرفت تا جایی که نهادهای مرجع مالی دنیا اعلام کردند آهنگ حرکت اقتصادی ایران از متوسط جهانی بالاتر است و یک نهاد شاخص مالی بینالمللی که نرخ رشد سال ۲۰۲۱ ایران را ۱/۷ درصد اعلام کرده بود در اردیبهشتماه گذشته آمار خود را تصحیح کرده و رسماً اعلام کرد نرخ رشد سال ۲۰۲۱ ایران ۳/۷ درصد یعنی بیش از دو برابر پیشبینی بوده است. همین نهاد مالی اعلام کرد نرخ رشد ایران در سال ۲۰۲۲، پنج درصد و در سال ۲۰۲۳ به ۷ درصد خواهد رسید. این آمار با همه نویدبخش بودن در عین حال از محاسبات مالی داخل کشور کمی عقبتر بود. همزمان با بانک جهانی، سازمان برنامه و بودجه کشور اعلام کرده بود، نرخ رشد سال ۲۰۲۳ در ایران به ۸ درصد میرسد.
با توجه به اینکه، تحریمهای اقتصادی و حفظ آن ابرراهبرد آمریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی است، این اخبار اصلاً برای این کشور خوشایند نبود و لذا همزمان با اذعان به آن و تصریح به اینکه سیاست اعمال «تحریمهای سخت حداکثری» نتوانسته نیات و رفتار ایران را تحت کنترل درآورد، آمریکا را وادار به تأمل دوباره درباره ایران نمود. دولت بایدن با بهرهگیری از نهادهای یهودی مثل ایپک به این جمعبندی رسید که باید از طریق اعمال «آشوبهای سخت حداکثری» و بهکارگیری همه ابزار وارد شود. اینگونه بود که رئیسجمهور آمریکا علیرغم آنکه در تبلیغات انتخاباتی سال ۲۰۲۰ با صراحت و به تکرار اعلام کرده بود، در صورت پیروزی به برجام برمیگردد و علیرغم شور اولیهای که در راهاندازی فضای مذاکرات نشان میداد، از اواسط کار، سیاست وقتگذرانی را در پیش گرفت و از زمان آغاز مذاکرات هستهای در دوحه پایتخت قطر، اساساً بحث مذاکرات را کنار گذاشت. بورل رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در دیدار با دیپلمات ایرانی و در پاسخ به درخواست ایران برای ازسرگیری مذاکرات گفته بود «الان برای غرب مذاکرات هستهای اولویت ندارد و ما خواهان پاسخ مثبت جمهوری اسلامی به مذاکرات پیرامون توان پهپادی ایران و حقوق بشر هستیم. اگر شما در این دو موضوع همکاری کردید آن وقت مسئله هستهای ایران با سرعت قابل حلوفصل میباشد.»
آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و عوامل منطقهای آنان با تمام قوا پای کار آمدند تا «شورش حداکثری» در ایران راه بیفتد و از طریق آن نظام را وادار به تسلیم نمایند. در این بین یک گرا از داخل و از سوی چهرههای شاخصی که زمانی در مسئولیتهای حساس کشور بودند به آمریکا و اروپا داده شد مبنی بر اینکه «آقای خامنهای را به نقطهای برسانید که برای اصل نظام نگران شود، آنگاه ملاحظات خود را درباره خطوط قرمز کنار میگذارد و مسئله بهطور بنیانی حلوفصل میشود» رهبر معظم انقلاب در سخنرانی روز پنجشنبه هفته پیش بهطور ضمنی به این خط اشاره کرده و فرمودند: «[دشمن] خیال میکرد با فحش و بددهنی و اهانتهای گوناگون میتواند مسئولین کشور را از میدان خارج کند، منفعل کند، وقتی یک خورده بدگویی شد، هتاکی شد، بعضیها منفعل میشوند دیگر».
۲ـ در این میان دشمنان اسلام نیاز به همراهی دولتها و نیز همراهی افکار عمومی هم داشتند. از اینرو طی حدود یک سال گذشته، یک خط خبری راه افتاد مبنی بر اینکه ایران در چند قدمی بمب اتمی قرار گرفته است و حتی اسرائیلیها وانمود کردند، ایران قطعاً یک بمب اتمی را در اختیار دارد. در اواخر که آتش آشوب رو به سردی گذاشته بود، یک مقام اسرائیلی برای آنکه فضای ضدایرانی را زنده نگه دارد گفت «بررسیهای ما میگوید ایران هماینک چهار بمب اتم را در اختیار دارد». دولت بایدن در این فضا علیرغم آنکه اعلام کرده بود در صورت پیروزی در انتخابات، به برجام برمیگردد و راه مذاکره با ایران را انتخاب میکند، هر روز برگه تحریم جدیدی روی میز میگذاشت بهگونهای که عدد تحریمهای ضدایرانی دولت بایدن به عدد تحریمهای ضدایرانی دولت ترامپ نزدیک شد. دولتمردان آمریکایی همزمان برای ایجاد یک جبهه نظامی ـ امنیتی و سیاسی مشترک وارد عمل شدند که یکی از نتایج اقدامات آنان اجلاس مشترک با کشورهای عربی در ریاض در تیرماه گذشته بود. این اجلاس با این علامت رسمی شروع شد که کشورهای اجتماع کرده در ریاض میخواهند راهی برای مهار اقدامات منطقهای ایران پیدا نمایند که البته به دلایلی که قبلاً توسط این قلم در همین ستون شرح داده شد، به جایی نرسید.
۳ـ در داخل کشور هم یک موج همراه با این توطئه عظیم به راه افتاد. در روزنامههای خاصی هر روز ایران را متهم میکردند که در حال وقت تلف کردن است و حاضر به همراهی با جامعه جهانی! نیست. بعضی روزنامههای داخلی هر روز از بنبست جمهوری اسلامی خبر میدادند و حال آنکه نهادهای تخصصی اقتصادی، سیاسی و امنیتی صاحبنام دنیا، خلاف آن را بیان میکردند. سیاهنمایی از ایران فقط برای این نبود که جمهوری اسلامی را به دادن امتیاز در مذاکرات هستهای ترغیب نمایند، بلکه عمدتاً برای مأیوس کردن ملت ایران از آینده کشورشان و همراه شدن با آشوب صورت میگرفت. کمااینکه لیدرهای این جریان در حین آشوبهای اخیر، همراه با آمریکا، مرتب از وجود بنبست در کشور و لزوم تمکین کردن به اهداف و شعارهای اعلامی آشوبطلبان و در واقع دشمنان خارجی طراح آشوبها را به مسئولین ارشد کشور یادآور میشدند. این جریان داخلی در واقع بخشی از پروژه کلانی بود که به راه افتاده بود و هدفگذاری نهایی آن هم تسلیم ایران بود. رهبری در سخنان اخیرشان به این هم اشارتی داشتند که البته عمق این موضوع خیلی بیشتر بود و رهبری مثل همیشه با کرامت و بزرگمنشی از کنار آن عبور کردند «همراه کردن برخی عناصر داخلی با خودشان، این هم از مدتی پیش شروع شد که این هم عامل مهمی است».
در واقع آشوبهای اخیر که بهطور قطع با کارگردانی و متننویسی و صدور احکام مراکز جاسوسی و سیاسی آمریکا راه افتاد، ابتدا - بنا به حکم صادر شده - در قالب یک یادداشت عربی آمد که توسط میرحسین موسوی نوشته شده، توسط روزنامه سعودی - انگلیسی «شرقالاوسط» منتشر گردید و پس از آن یک موج رسانهای در داخل کشور بر مبنای بلغور و تکرار کردن این دروغ راه افتاد و پس از آن روزنامه واشنگتنپست و شبکه تلویزیونی CNN که اعتبار خاصی نزد غربیها دارند، این را دنبال کردند و یک موج در رسانههای فارسیزبان غربی راه افتاد تا راه را برای شروع آشوبهای حداکثری و تخریبهای حداکثری هموار نشان دهند.
۴ـ در این میان، دشمن حساب توانایی ویژه ایرانیها را نکرده بود یا اینکه حساب هم کرده بود ولی برای خنثیسازی آن راهکاری نداشت. ملت ایران همان ملتی هست که در طول حدود ۱۵۰ سال گذشته نهضتهای پیدرپی علیه سلطه غرب بر این کشور راه انداخته است. ملت ایران همان ملتی هست که بزرگترین انقلابهای جهان را با سرعت زیاد علیه غرب به پیروزی رسانده و ۴۴ سال آن را حفظ کرده است. ملت ایران همان ملتی است که دهها سال تحریمهای سخت غرب نتوانسته آن را به اعتراض علیه انقلاب اسلامی وادار نماید. آمریکا و عوامل آن حساب زیرکی و صلابت رهبری ایران را هم نکرده بود و یا حساب کرده بود ولی راه دیگری غیر از دروغپراکنی علیه آن سراغ نداشت. ملت ایران و رهبری معظم آن با متانت توانستند بر این ماجرا غلبه نمایند و در یک جمله «عزم ایران در شکست دادن دشمنان از عزم دشمنان آن در شکستن این عزم قویتر بود».
اخبار مرتبط
نظرات