روز شمار
اوقات شرعی
بررسی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا؛ نگاهی از درون
azadi
فواد ایزدی:
 
بیداری آمریکایی برای جمهوری اسلامی ایران فرصت است. برخی نهادها فعالیت‌هایی در رابطه با آمریکا دارند اما در بسیاری از مواقع از اجتهاد غیر کارشناسی بهره می­‌گیرند و نتیجه کارها در تراز رسالت جهانی انقلاب اسلامی نیست.
 

به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری فارس، دکتر فؤاد ایزدی و دکتر حکیمه سقای بی­‌ریا یادداشتی با عنوان «انتخابات ریاست جمهوری آمریکا؛نگاهی از درون» در اختیار خبرگزاری فارس قرار دادند که متن کامل آن در ادامه می‌آید:

این انتخابات مشخص خواهد کرد که آیا ما یک ملت آزاد هستیم یا تنها توهم دموکراسی داریم و در واقع توسط یک مشت ذی نفعان خاص جهانی کنترل می­شویم که سیستم ما را مهندسی کرده­اند و سیستم ما مهندسی شده است.[3]

دونالد ترامپ – 22 مهر 1395

حقیقت این است که وقتی انتخابات ملی، ایالتی و محلی ما به وسیله میلیاردرها خرید و فروش می­شوند ما نمیتوانیم امور خود را اداره کنیم.

برنی سندرز – مقدمه کتاب دلاراکراسی – 2013

در سال 2015، حدود 42.2 میلیون آمریکایی از گرسنگی رنج می­بردند.

مؤسسه اطلاع رسانی گرسنگی در جهان[1]

مقدمه – بیداری آمریکایی

انتخابات کنونی ریاست جمهوری آمریکا، انتخاباتی منحصر به فرد است و این امر از مناظره‌­های انتخاباتی بین دو کاندیدای دو حزب مسلط بر نظام سیاسی آمریکا کاملا مشهود است. این انتخابات علاوه بر نمایان کردن واقعیت انحطاط اخلاقی سردمداران آمریکایی، نشان از نوعی بیداری در جامعه آمریکا دارد.  آمارهای مؤسسه افکارسنجی پیو که بین 27 اوت تا 4 اکتبر 2015 انجام شده نشان می­‌دهد اکثریت قریب به اتفاق مردم آمریکا نسبت به نظام سیاسی-اقتصادی خود بی­اعتمادند (تنها 19% اعتماد دارند).  همچنین سه چهارم مردم بر این باورند که این نظام، منافع مردم عادی را قربانی منافع سرمایه سالاران می­کند (76%).[5]  وضعیت کنگره نیز نزد افکار عمومی مردم آمریکا مشابه است به طوری که در آخرین آمار مؤسسه گالوپ، 76 درصد مردم آمریکا از عملکرد کنگره راضی نیستند.[6] مطالبات مردمی برای تغییرات ساختاری در این نظام نشانگر این بیداری در آمریکا است.

پیش از تبیین این موضوع، توجه به این نکته لازم است که بیداری آمریکایی برای جمهوری اسلامی ایران یک فرصت است.  تعدادی از نهادهای نظام جمهوری اسلامی فعالیت هایی در رابطه با آمریکا دارند، اما از آنجا که به صورت غیر تخصصی یا نیمه تخصصی به این امر می­پردازند، در بسیاری از مواقع از اجتهاد غیر کارشناسی بهره می­گیرند و نتیجه کارها در تراز رسالت جهانی انقلاب اسلامی نیست.  به نظر می­رسد بخشی از مشکل ناشی از عدم وجود یک مرکز مطالعات آمریکای معاصر است که مرجعی برای رفع نیازهای تخصصی دستگاهها و مراکز فعال در این حوزه باشد.  تحولات کنونی آمریکا ضرورت ایجاد چنین مرکزی را نمایان­تر می کند.

در حزب دموکرات، برنی سندرز، رقیب انتخاباتی کلینتون در انتخابات درون ­حزبی، فردی بود که به وضوح صحبت از یک "انقلاب سیاسی"[7] در ساختارهای اقتصادی-سیاسی آمریکا می­کرد. وی با وجود جذب میلیون ها رأی و برانگیختن انرژی بسیاری از جوانان برای تغییر، با برخی کارشکنی ها در بالاترین سطوح حزب دموکرات از صحنه رقابت بیرون رانده شد. با وجود همه شواهد مبنی بر انحطاط اخلاقی ترامپ نیز، میلیون ها آمریکایی همچنان وی را به عنوان یک فرد ضد سیستم، بر گزینه دیگر ترجیح می دهند.  جنبش­های تی پارتی و اشغال وال استریت در سالهای اخیر نیز نشان از یک تقاضای عمومی در طیف­های مختلف سیاسی آمریکا برای تغییر دارد.  اوباما با همین شعار تغییر توانست پیروز انتخابات آمریکا شود که البته شعار تغییر در سطح شعار باقی ماند.  به این ترتیب، تقاضای عمومی برای اصلاح و تغییر در نظام حاکمیتی آمریکا ادامه خواهد داشت، چه ترامپ پیروز شود و یا شکست بخورد.

بر اساس نظرسنجی­های موسسه آمریکایی افکارسنجی پیو که بین 27 اوت تا 4 اکتبر 2015 انجام شده بود، یک سال پیش از انتخابات، مردم آمریکا به شدت نسبت به دولت، سیاست و رهبران منتخب کشور خود بدبین و بی­اعتماد بودند.  بر اساس این نظرسنجی، تنها 19 درصد از پاسخ دهندگان به دولت اعتماد دارند که همیشه (3 درصد) و یا بیشتر اوقات (16 درصد) عملکرد صحیحی داشته باشد، آماری که نشان از پایین ترین حد اعتماد در نیم قرن گذشته دارد.  تنها 20 درصد از نحوه اداره برنامه های دولت ابراز رضایت می کنند.  55 درصد بر این عقیده اند که آمریکایی های معمولی بهتر از مسئولین منتخب می توانند مشکلات کشورشان را حل کنند.  شکل شماره 1 روند نزولی اعتماد مردم آمریکا به دولت و سیاستمدارانشان را در نیم قرن اخیر نشان می دهد.

 

شکل 1 میزان اعتماد مردم آمریکا به دولت در نیم قرن اخیر

تأثیر پول در انتخابات یکی از دلایل مهمی است که اکثریت قریب به اتفاق پاسخ دهندگان از هر دو حزب سیاسی (یعنی 76 درصد) معتقدند که دولت "به وسیله ذی نفعان بزرگ اقتصادی اداره می شود"و نه "برای منافع همه مردم".تنها 19 درصد عقیده دارند که دولت به نفع مردم کار می­کند.در حالی که انتخابات 2016 احتمالا رکورد هزینه های انتخاباتی را خواهد شکست، 84 درصد دموکرات ها و 72 درصد جمهوریخواهان پاسخ دهنده، خواستار محدود شدن پولی هستند که افراد و سازمان ها می توانند برای تبلیغات انتخاباتی هزینه کنند. در مجموع، 77 درصد کل پاسخ دهندگان این عقیده را دارند. تنها 20 درصد از پاسخ دهندگان بر این عقیده اند که افراد و شرکت ها باید بتوانند آزادانه در انتخابات هزینه کنند.[8]سه چهارم پاسخ دهندگان از هر دو حزب (76 درصد) معتقدند نقش پول در سیاست نسبت به گذشته افزایش یافته است.[9] شکل شماره 2 نشان می دهد که بین سالهای 1964 تا کنون این نظر که دولت آمریکا به وسیله ذی نفعان بزرگ اقتصادی اداره می شود سیر صعودی داشته است (خط کم رنگ تر، یعنی از 29 درصد به 76 درصد). [10]

 

شکل 2 سه چهارم آمریکایی ها معتقدند دولت به وسیله ذی نفعان بزرگ اداره می شود. [Description: Views of govt - 7]

کلینتون و ترامپ دو روی سکه دلاراکراسی: جنگ قدرت میلیاردرها

انتظار مردم آمریکا از محدود شدن نقش پول در سیاست کشورشان کاملا مغایر با روند واقعی سیاست در این کشور است.  در حال حاضر، دموکراسی آمریکایی به صورت فزاینده ای بر مبنای سیاست پول استوار است به طوری که نقش مردم عادی در هر انتخابات کم رنگ تر از انتخابات گذشته است.  دو اندیشمند آمریکایی در کتابی در سال 2013، وضعیت دموکراسی آمریکایی را دلاراکراسی می نامند و بر این عقیده‌اند که یک مرکب انتخاباتی پول و رسانه[11] در حال تخریب سلامت دموکراسی آمریکاست.[12]

به خصوص پس از حکم دادگاه عالی آمریکا در سال 2010[13] که حقوق انتخاباتی شرکت های سرمایه سالار را با انسان ها برابر دانست و خرج های تبلیغاتی آنان را تفسیر به آزادی بیان کرد و به آنها اجازه داد بدون هیچ حد و مرزی سرمایه خود را له یا علیه نامزدها به کار گیرند، دموکراسی آمریکا بیش از پیش به جنگ قدرت میلیاردرها تبدیل شده است: در یک سوی انتخابات یک میلیاردر و در سوی دیگر وامدار میلیاردرها.  البته ترامپ نیز تنها به ثروت خود متکی نبوده است.

حکم 2010 دادگاه عالی آمریکا با استفاده ابزاری از مفهوم آزادی بیان، انتخابات را تبدیل به منازعه‌ای کرده است که پول ثروت­مندترین اقشار جامعه آن را هدایت می­کند و رقابت‌های انتخاباتی بیش از آن که بر سر اختلاف نظرهای سیاسی یا ایدئولوژی‌های حزبی باشد، عملاً رقابتی برای کسب منابع مالی بیشتر است. رسانه­ها نیز با تمرکز بر نامزدهای مورد حمایت کانون­های قدرت و ثروت (کاندیداهای دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات)، افکار عمومی رأی­دهندگان را مدیریت می‌کنند.

آمارها نشان از بیداری آمریکایی در آگاهی از نقش مخرب پول و رسانه­ در سیستم سیاسی آمریکا دارد.  بر اساس نظرسنجی موسسه گالوپ در سپتامبر 2016، 68 درصد آمریکاییها به رسانه­های اصلی این کشور اعتماد ندارند.  این آمار در خصوص جمهوریخواهان به 86 درصد می­رسد.[14]

 برنی سندرز، در مقدمه کتاب دلاراکراسی می نویسد:

حقیقت این است که وقتی انتخابات ملی، ایالتی و محلی ما به وسیله میلیاردرها خرید و فروش می شوند ما نمیتوانیم امور خود را اداره کنیم، به طوری که آنها با استفاده از تبلیغات سی ثانیه ای هر مخالفی را با فریاد بیرون می کنند.  دموکراسی نیازمند گفتمانی غنی و قوی درباره ایده هاست و نه رقابت ولخرجانه­ای که آن ایده ها را تحقیر کند، بحث های صادقانه را تقلیل دهد و رأی دهندگان را نسبت به روند سیاسی سرخورده کند.[15]

مایکل پرنتی، دیگر اندیشمند منتقد آمریکایی در کتابش با عنوان "دموکراسی برای عده­ای معدود"[16] در سال 2010 می گوید: "پول، خون حیاتی مبارزات انتخاباتی امروزی" در آمریکاست.[17]  نبود امکانات مالی یکی از مهمترین علل عدم موفقیت احزاب سوم در این کشور است.

کتب بسیاری به نقش پول در خریدن قدرت در آمریکا می­پردازند.[18] وست در کتابش با عنوان "دموکراسی دسته چک: چگونه پول، کمپین های سیاسی را فاسد می کند"، زوجیت پول و دموکراسی آمریکایی را اینگونه بیان می­کند:

بحث من این است که ما دارای یک "دموکراسی دسته چک" هستیم، نوعی از حکومت که در آن پول روند انتخابات را گروگان گرفته است.  این سیستم را می­توان از روی وجود کمک­های مالی هنگفت، نفوذ سری، بی اعتمادی مردمی، ضعف در نمایندگی عمومی، و منتخبینی که به طور فزاینده­ای غیر پاسخگو هستند شناخت.  پول های بزرگی که به گروه­های ذی­نفع خصوصی بسته شده است، انتخابات دموکراتیک را به هم زده، صدای تبلیغات تخریبی را بلند کرده، و مردم عادی را سرخورده کرده است."[19]

منتقدین بر این عقیده­اند که بدون تغییرات ساختاری در سیستم سیاسی آمریکا، بحران کنونی دموکراسی در این کشور روز به روز وخیمتر خواهد شد و بیش از پیش منجر به شکلی از "دموکراسی مدیریت شده"[20] و "خودکامگی وارونه"[21] خواهد شد.

علاوه بر پولی که کاندیداها شخصا جمع­آوری می­کنند، ­سوپر پک ها[22] (سوپر کمیته های فعالیت سیاسی)  منابع مالی افراد، شرکت های سرمایه داری و دیگر گروههای ذی نفع را به صورت نامحدود جمع آوری و له یا علیه کاندیداها خرج می کنند.  این پدیده پس از حکم دادگاه عالی در سال 2010 شدت بیشتری گرفته است.

اطلاعات مالی انتخاباتی سال 2016 تا انتهای مهر ماه بر اساس برآورد مؤسسه Open Secrets [23]

تعداد سوپر پک ها: 2366

منابع مالی جمع آوری شده توسط سوپر پک ها: 1 میلیارد و 397 میلیون و 705 هزار و 61 دلار

منابع خرج شده توسط سوپر پک ها تا کنون: 875 میلیون و 304 هزار و 159 دلار[24]

منابع جمع آوری شده توسط دو کاندید: حدود 1.2 میلیارد دلار

منابع جمع آوری شده توسط سوپر پک های حامی آن ها: 576 میلیون دلار[25]

هیلاری کلینتون (دموکرات)

کمیته مالی کاندیدا: 445412163 دلار

پول خارج از کمیته: 171240103 دلار

 دونالد ترامپ (جمهوریخواه)

کمیته مالی کاندیدا: 218763241 دلار

پول خارج از کمیته: 214496514 دلار

تبلیغات انتخاباتی کنونی به شدت تخریبی است.  هر یک از دو نامزد سعی می کند با تبلیغات تخریبی بیشتری مردم را متقاعد کند که رأی دادن به رقیب خطرناک است.  در مناظره های انتخاباتی میان دو کاندیدا، هر یک دیگری را بارها به دروغ­گویی، بی لیاقتی، فساد اخلاقی و جرائم اقتصادی-سیاسی متهم می­کنند.

مناظره­های انتخاباتی و گسل های جامعه آمریکایی: قرض ملی، تبعیض نژادی، خشونت، سیاست خارجی، وضعیت زنان

مشکلات جامعه آمریکا و تقاضای عمومی برای تغییر به حدی است که این مسائل در مناظره­های بین کلینتون و ترامپ مطرح می­‌شوند.  البته مشکلات نابرابری های اقتصادی-اجتماعی مبتنی بر تبعیض نژادی مورد توجه قرار نمی گیرند. برخی از این آمارها پس از سخنان دو کاندیدا ارائه می شوند.

قرض ملی

ترامپ در مناظره اول با کلینتون درباره قرض ملی آمریکا می گوید: "وقتی ما 20 تریلیارد دلار قرض داریم و کشور ما به هم ریخته است، می دانید، این یک حرف است که ما 20 تریلیارد دلار قرض داشته باشیم و راههای ما خوب باشد و پل های ما خوب باشد و همه چیز به شکل عالی باشد، و فرودگاههای ما.  فرودگاههای ما انگار از یک کشور جهان سومی است.[26]  پس بدترین چیزها اتفاق افتاده است.  ما 20 تریلیارد دلاربدهکاریم، و همه چیز به هم ریخته است. ما هنوز شروع نکرده ایم.  و بر اساس گزارشی که به تازگی دیده ام ما 6 تریلیارد دلار در خاور میانه هزینه کرده ایم. 5 یا 6 ولی به من می گویند 6. ما می توانستیم دو بار کشورمان را بسازیم.[27] و واقعا شرم آور است.  و این سیاستمدارانی مانند کلینتون است که باعث این مشکلات شده اند.  کشور ما مشکلات عظیمی دارد.  ما یک ملت مقروضیم.  ما یک کشور جدا مقروضیم. و ما کشوری داریم که نیاز به راههای جدید، پل های جدید، تونل های جدید، فرودگاههای جدید، مدارس جدید، بیمارستان های جدید دارد.  و ما پولش را نداریم چون برای بسیاری از ایده های تو (کلینتون) حیف و میل شده است."[28]

کلینتون در جواب اینگونه صحبت های ترامپ می گوید شاید این به خاطر این است که تو مالیات فدرالت را نپرداخته ای. و ترامپ در جواب می گوید "این نشان می دهد من باهوشم."[29]  در جای دیگری از مناظره اول، کلینتون می گوید: "در حقیقت دونالد یکی از کسانی بود که بی صبرانه بحران مسکن در آمریکا را تشویق می­کرد.  او در سال 2006 گفته بود: "هی، امیدوارم که سقوط کنه چون بعد من می تونم برم و بعضی از آنها را بخرم و یک مقداری پول بسازم." خوب آن سقوط کرد.

ترامپ در جواب می گوید: "به هر حال به این می گن کسب و کار."[30]

مشکل نژادی و مسئله خشونت

از جمله مسائل مطرح در مناظره­ها، چالش نژادی در آمریکاست. کلینتون در این باره می­گوید: "مشکل نژادی یکی از مهمترین چالش­های کشور ماست.  متأسفانه، نژاد هنوز به شدت تأیین کننده است، اکثر اوقات تأیین می­کند مردم کجا زندگی می کنند، تأیین می­کند چه نوع تحصیلاتی در مدارس دولتی دریافت می­کنند، و بله تأیین می­کند که [31]چگونه  با آنها در نظام عدالت کیفری رفتار می­شود.  ما به تازگی شاهد دو مثال تراژیک در شهرهای تالسا و شارلوت بودیم (اشاره به تیراندازی های پلیس). او در ادامه به "اپیدمی اسلحه" اشاره می کند که "اولین عامل مرگ و میر جوانان سیاه پوست است، بیش از همه 9 عامل دیگر روی هم."[32]

ترامپ نیز از خشونت صحبت می کند و می گوید در برخی محله های مرکز شهر (که البته بیشتر سیاهپوست نشین و هیسپانیک نشین است) وضعیت چنان خطرناک است که "زمانی که از خیابان رد می شوید، تیر می خورید."[33]  ترامپ البته مشکل را در بی نظمی و بی قانونی می داند. وی با اشاره به 4000 قتل مسلحانه در شیکاگو که از زمان روی کار آمدن اوباما اتفاق افتاده می گوید: "آیا این یک کشور جنگزده است؟" وی همچنین می گوید: "ما باید از محله های مرکزی شهر حفاظت کنیم چون محله های آفریقایی-آمریکایی دارند با جرم و جنایت نابود می شوند، نابود."[34]

کلینتون از "نژادپرستی سیستمی" (نهادینه شده) علیه جوانان سیاه  پوست سخن می گوید: "و این یک حقیقت است که اگر شما یک مرد جوان آفریقایی-آمریکایی باشی و همان کاری را بکنی که یک مرد جوان سفید انجام داده، شما احتمال بیشتری داری که دستگیر شوی، متهم شوی، محکوم شوی و زندانی شوی.  بنابراین ما باید به نژادپرستی سیستمی در نظام عدالت کیفری رسیدگی کنیم. ما نمی توانیم تنها بگوییم قانون و نظم."[35] کلینتون همچنین در مورد مشکل فرهنگ خشونت می گوید: "ما هم اکنون سلاح های جنگی زیادی در خیابان ها داریم.  در بسیاری جاها، پلیس ما از اسلحه­های ضعیفتری نسبت به تبهکاران برخوردار است."[36]

البته هر دو نامزد یکدیگررا به نژادپرستی و یا نگاه ابزاری به مشکل نژادی متهم می کنند.  ترامپ در این باره می گوید: "ببینید، جامعه آفریقایی-آمریکایی مورد بی توجهی گسترده سیاستمداران ما بوده است.  آنها در زمان انتخابات خوب حرف می زنند، مثل همین الان، و بعد از انتخابات، می گویند به امید دیدار، چهار سال دیگه می بینمتون.  جامعه آفریقایی-آمریکایی در محله های مرکزی شهر خیلی مورد بدرفتاری بوده اند.  مورد سوء استفاده قرار گرفته اند و به وسیله سیاستمداران دموکرات از آنها برای رأی استفاده شده است. برای اینکه همین بوده است.  آنها این جوامع را حدود 100  سال کنترل کرده اند."[37]

کلینتون در جواب، به رفتارهای تبعیض آمیز ترامپ با سیاهان از جمله جلوگیری از اجاره برخی مجتمعهای آپارتمانیش به سیاهان در سال های اولیه دهه 70 میلادی اشاره می کند و می گوید: "بنابراین او سابقه طولانی از رفتارهای تبعیض آمیز نژادی دارد."[38]

سیاست خارجی

همچنان که انتظار می رود، ترامپ و کلینتون هر دو سعی می کنند مواضع منفی تری نسبت به ایران بگیرند.  صحبت ها راجع به ایران حول محور برجام صورت می گیرد.  ترامپ که به ظاهر منتقد برجام است در مناظره دوم می گوید: "ما 150 میلیارد دلار به یک کشور تروریست، واقعا کشور شماره یک ترور، داده ایم.  ما آنها را قدرتمندتر از یک کشور خیلی ضعیف یعنی حدود سه سال پیش کردیم."[39]  درمناظره اول نیز وی می گوید: "به خاور میانه نگاه کنید، شما معامله ایران را شروع کردید، این هم یک شاهکار است که یک کشوری که در شرف فروپاشی بود، یعنی آنها خیلی وضعشان خراب بود.  آنها داشتند از تحریم ها خفه می شدند.  و حالا آنها احتمالا خیلی زود یک قدرت مهم خواهند شد."[40]

کلینتون اما از برجام اینگونه حمایت می کند: "در رابطه با ایران، وقتی من وزیر خارجه شدم، ایران چند هفته فاصله داشت که به اندازه یک بمب مواد اتمی داشته باشد.  آنها در زمان بوش به چرخه سوخت هسته­ای تسلط پیدا کرده بودند.  آنها تأسیسات مخفی ساخته بودند.  آنها را با سانتریفیوژهایی پر کرده بودند که در حال چرخش بودند. و ما آنها را تحریم کرده بودیم.  من وقتی در سنا بودم به همه تحریمها علیه ایران رأی دادم.  اما این کافی نبود.  بنابراین ما یک سال و نیم را برای فراهم کردن یک ائتلاف برای تحمیل سخت ترین تحریم ها گذاشتیم که شامل روسیه و چین هم بود. و ما آنها را به سر میز مذاکره کشاندیم.  و جانشین من جان کری و پرزیدنت اوباما به یک معامله­ای دست یافتند که برنامه هسته­ای ایران را بدون شلیک یک تیر متوقف کرد.  به این می گن دیپلماسی.  به این می گن ساختن ائتلاف.  به این می گن کار کردن با ملت های دیگر."[41]

وی همچنین می گوید: "اگر او (ترامپ) قرار است معامله ای را که در دادن دسترسی به تأسیسات ایرانی به ما موفق بوده مورد انتقاد قرار دهد، چیزی که ما هیچ وقت نداشتیم، پس باید بگوید که جایگزینش چه خواهد بود؟"[42]

سیاست آمریکا در قبال داعش نیز مورد مناقشه دو کاندیدا قرار می گیرد. ترامپ، کلینتون و اوباما را به نقش داشتن در تأسیس داعش متهم می کند. وی در مناظره اول می گوید: "پرزیدنت اوباما و وزیر خارجه کلینتون به شکلی که از عراق خارج شدند، خلأی را ایجاد کردند.  چون آنها بیرون رفتند – در حالی که نباید از اول وارد آن می شدند – آن گونه که خارج شدند یک فاجعه بود.  و داعش شکل گرفت."[43]  در مناظره سوم، ترامپ می گوید: "خیلی خنده دار است، چی، او داعش را شکست بدهد. ما نباید از اول می گذاشتیم که داعش به وقوع بپیوندد.  و حالا، آنها در 32 کشور هستند."[44]

ترامپ در مناظره سوم از ائتلاف ایران، روسیه و سوریه علیه داعش می گوید: "آنها داعش را نمی خواهند، ولی آنها چیزهای دیگری در سر دارند، برای اینکه ما حمایت می کنیم – ما از شورشیان دفاع می کنیم. ما نمی دانیم شورشیان که هستند.  ما به آنها مقدار زیادی پول می دهیم، مقدار زیادی از همه چیز.  ما نمی دانیم شورشیان کی هستند.  و اگر و هر زمان – البته این اتفاق نخواهد افتاد، چون شما روسیه و ایران را دارید.  اما اگر آنها در هر صورت اسد را سرنگون کنند، شما ممکن است با کسی بدتر از اسد روبرو باشید، با اینکه اسد هم بد است و او آدم بدی است."[45]

ترامپ همچنین در رابطه با عملیات موصل می گوید: "بنابراین موصل یک چیز شگفت انگیز خواهد بود. و ایران باید نامه تشکر برای ما بنویسد، همانطور که در این معامله احمقانه، احمقانه ترین در همه زمانها، معامله­ای که حتما به ایران بمب اتم خواهد داد.  ایران باید به ما یک نامه تشکر دیگر بنویسد و بگوید خیلی ممنون، چون ایران، همانطور که من سالها پیش گفتم، ایران در حال تسلط بر عراق است.  چیزی که آنها همیشه می خواستند، اما ما آن را برای آنها آسان کردیم.  پس ما در حال تصرف موصل هستیم. و می دانید چه کسی نفع می برد؟ ایران."[46]

ترامپ همچنین با توجه به قرض ملی آمریکا می گوید، "ولی ما همینطور میلیاردها و میلیاردها دلار از دست می دهیم.  ما نمی توانیم پلیس دنیا باشیم.  ما نمی توانیم از همه کشورها در همه جای دنیا حفاظت کنیم.[47]

مهندسی شدن انتخابات در آمریکا

در انتهای مناظره سوم، ترامپ در جواب به سؤالی در رابطه با پذیرش نتیجه انتخابات می­گوید: "بر اساس آنچه او با ایمیل­هایش کرده و خیلی کارهای دیگر، ­او نباید از اول اجازه پیدا می­کرد نامزد ریاست جمهوری شود... من فقط می­گویم، همان موقع اعلام خواهم کرد.  شما را در حال تعلیق نگه می­دارم.[48]  البته ترامپ در سخنرانی­های دیگرش روشن­تر این مطلب را بیان می­کند. وی در تاریخ 28 سپتامبر 2016 می­گوید: "ما در مقابل منافع خاص خواهیم ایستاد، لابی­گرها، و رسانه­های فاسد شرکت­های بزرگ که سیستم را علیه آمریکایی­های عادی مهندسی کرده­اند."[49]  وی همچنین می­گوید: "هیلاری کلینتون در خفا با بانک­های بین­المللی ملاقات می­کند تا برای تخریب حاکمیت آمریکا نقشه بکشند و آن قدرت­های مالی جهانی، دوستان دارای منافع خاص و خودش را ثروتمند تر کند."[50]

فساد اخلاقی و وضعیت زنان

بخش دیگری از مناظره­ها مربوط به فساد اخلاقی ترامپ و شوهر خانم کلینتون در گفتار و عمل است که به آن ورود نمی­کنیم.

نابرابری و تبعیض نژادی از نگاه آمار

مسائل مربوط به نابرابری و تبعیض نژادی در آمریکا بیش از آن است که در مناظره­ها توسط دو کاندیدا مطرح شد.  در این بخش، با نگاهی آماری به بررسی این مسائل می­پردازیم.  ­­به گزارش سایت برنی سندرز[51] به نقل از از تحقیقات آکادمیک در این حوزه، با اینکه آمریکا در حال حاضر ثروتمندترین کشور دنیاست، بیشترین میزان نابرابری اقتصادی نسبت به تمامی کشورهای به اصطلاح توسعه یافته را دارد. شکاف میان افراد خیلی ثروتمند و بقیه بیشتر از هر زمانی از سال 1920 تا کنون است.  در سالهای 2009 تا 2014، یعنی سالهای پس از بحران اقتصادی، 58 درصد ثروت به دست آمده از آن 1 درصد جامعه آمریکا بوده است.  همچنین آمار یونیسف نشان می دهد میزان فقر در میان  کودکان آمریکایی نیز بیش از دیگر کشورهای توسعه یافته است (32.2 درصد).  به گزارش دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه کلمبیا، نیمی از کودکان آمریکایی یا زیر خط فقرند و یا نزدیک خط فقر هستند.[52]

شکل 3 شکاف ثروت جدید به دست آمده بین سالهای 2009 تا 2014 بین 1 درصد و 99 درصد مردم آمریکا

 

شکل 4 آمار یونیسف، مقایسه میزان فقر کودکان در آمریکا و دیگر کشورهای توسعه یافته

 

گرسنگی و فقر در آمریکا

گرسنگی یکی از شاخص های فقر در آمریکاست.  به گزارش مؤسسه اطلاع رسانی گرسنگی در جهان،[53] در سال 2015، حدود 42.2 میلیون آمریکایی از گرسنگی رنج می­بردند (12.7 درصد خانوارها یا 15.8 میلیون خانوار، حدود 1 از هر 8 خانوار آمریکایی). در این میان، 6.3 میلیون خانوار (5 درصد خانوارها) از گرسنگی شدید رنج می بردند.[54]  به گفته برنی سندرز به نقل از سایت وی، "حداقل دستمزد قانونی کنونی آمریکا، دستمزد از گرسنگی مردن است و بایددستمزد زندگی کردن شود."[55]

به گزارش مؤسسه فوق به نقل از مرکز آمار آمریکا، 43.1 میلیون نفر آمریکایی در سال 2015 زیر خط فقر زندگی می کردند (13.5 درصد جمعیت).  البته آمارهای مربوط به فقر در آمریکا نیز حاکی از نابرابری نژادی است. در سال 2015، 24.1 درصد سیاه پوستان،21.4 درصد هیسپان ها، و 9.1 درصد سفیدان فقیر بودند. حدود 19.4 میلیون نفر از این میان (بیش از 45 درصد کل فقرا) در فقر شدید به سر می برند.[56]

 شکاف ثروت میان سفیدپوستان و رنگین پوستان به خصوص سیاهان نیز حاکی از نابرابری نژادی است.  بر اساس مطالعه­ای که موسسه مطالعات سیاست[57] و شرکت توسعه سرمایه گذاری[58] در سال 2016 انجام داده اند، شکاف ثروت میان سیاهان و سفیدپوستان رو به گسترش است به طوری که اگر یک خانواده سیاه پوست متوسط، با روند کنونی به ثروت خود اضافه کند، 228 سال طول می کشد تا به میزان ثروت کنونی یک خانواده متوسط سفیدپوست برسد.  این روند برای یک خانواده متوسط لاتینو (اسپانیایی تبار) 84 سال است.  تا سال 2043، یعنی سالی که مردم رنگین پوست اکثریت جمعیت آمریکا را تشکیل می­دهند، شکاف ثروت بین خانواده های سفید پوست و خانواده های رنگین پوست دو برابر می­شود: یعنی از 500 هزار دلار به 1 میلیون دلار. همچنین اراضی 5 مالک بزرگ آمریکایی که همه سفید پوست هستند، بیش از زمین­های کشاورزی همه سیاهان آمریکاست.  این 5 نفر حدود 9 میلیون هکتار زمین دارند، در حالی که همه سیاهان (با جمعیتی حدود 40 میلیون نفر) تنها 8 میلیون هکتار زمین دارند.  عنوان این گزارش شکاف همواره گسترش یابنده است.[59]

بی عدالتی نژادی

بر اساس سایت برنی سندرز، اقلیت های نژادی به خصوص سیاهان در آمریکا از سه نوع بی عدالتی نژادی رنج می برند: خشونت فیزیکی، خشونت سیاسی و خشونت قضایی.  علاوه بر رفتارهای خشن تبعیض آمیز گروه­های نژادپرست در آمریکا از جمله قتل­های نژادپرستانه، آمریکایی­های آفریقایی­تبار (سیاهان) از خشونت فیزیکی دولتی رنج می برند.  آنان دو برابر سفیدپوستان در معرض بازداشت توسط پلیس هستند و احتمال خشونت پلیس علیه آنان چهار برابر سفیدپوستان است.  در رابطه با خشونت سیاسی، قوانین رأی گیری در آمریکا به گونه ایست که تبعیض آشکاری علیه مشارکت سیاه پوستان به وجود آمده است.  برای مثال 11 درصد افراد واجد شرایط رأی دادن کارت شناسایی عکس دار ندارند و بیشتر آنها سیاه پوستند و امکان رأی دادن را از دست می دهند.  نگاه تبعیض آمیز به اقلیتهای نژادی باعث خشونت قضایی نیز شده است به طوری که بیش از نیمی از زندانیان آمریکا، سیاه پوست و لاتینو هستند در حالی که جمعیت سیاه و لاتینو حدود یک چهارم جمعیت آمریکاست. در بسیاری از مواقع این افراد برای جرائم غیر خشن به زندان افتاده اند.[60]

استثناءگرایی آمریکا در حقوق بشر: حقوق بشر بین ­المللی در داخل خاک آمریکا غیر الزام آور و غیر قابل اجرا

ظهور دهها سازمان مردم­نهاد در سطوح ملی، ایالتی و محلی که مطالبات خود در حوزه عدالت اجتماعی-اقتصادی را به صورت مطالبات حقوق بشری مطرح می­کنند نشانه­ای دیگر از بیداری آمریکایی است.  اما واقعیت آن است که شهروندان آمریکایی که قربانی این نوع بی­عدالتی ها هستند قادر به پیگیری قضائی پرونده­های نقض حقوق بشر در داخل و یا خارج آمریکا نمی­باشند.  آمریکا نه در داخل به استانداردهای حقوق بشر بین­المللی تن می­دهد و نه در سیاست خارجی خود تمایلی به پیروی از این حقوق دارد.

آمریکا از سه طریق خود را از نظام حقوق بشر بین­المللی استثناء می­کند: اول، آمریکا کنوانسیون­ها و معاهده­های بین­المللی در حوزه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه را امضا می­کند اما آن را تصویب و اجرایی نمی­کند.  دوم اینکه آمریکا قائل به یک استداندارد دوگانه می­شود، در مورد خود و دوستانش اغماض و مسامحه و در مورد دشمنانش سختگیری می­کند.  سوم اینکه از اعمال قوانین بین­المللی حقوق بشر در خاک خود جلوگیری می­کند.

 آمریکا 40 سال پس از امضای کنوانسیون جلوگیری از کشتار جمعی، در سال 1986 آن را به تصویب رساند.  کنوانسیون بین­المللی رفع هر نوع تبعیض نژادی که در سال 1965 در بحبوحه بحران تبعیض نژادی آمریکا شکل گرفت، در سال 1994 (یعنی 29 سال پس ازشکل­گیری آن) به تصویب رسید. همچنین آمریکا در سال 1992میثاق بین­المللی حقوق مدنی و سیاسی را تصویب کرد یعنی 26 سال پس از تصویب آن توسط مجمع عمومی سازمان ملل و 16 سال پس از امضای آن توسط کارتر.  مسئله­ای که همواره مورد نظر سیاستمداران آمریکایی در امر تصویب این اسناد بین­المللی بود، هراس ازحقوق بشری و بین­المللی شدن بحران­های داخلی آمریکا از جمله بحران تبعیض نژادی بود. برای نمونه، برخی نمایندگان سنای آمریکا در بررسی کنوانسیون منع هر نوع تبعیض نژادی در دهه 50 از این امر هراس داشتند که با تصویب این کنوانسیون باعث لغو هزاران قانون تبعیض نژادی آمریکا شوند.[61]

البته همواره صداهای مخالف درباره این بی­تفاوتی به حقوق بشر وجود داشته است و تصویب هرچند دیرهنگام این کنوانسیون­ها نیز نتیجه ایستادگی معدودی از نمایندگان سنای آمریکا بوده است.  برای مثال سناتور ویلیام پراکسیمایر از ایالت ویزکانسین بر این عقیده بود که استنکاف آمریکا ازپذیرش کنوانسیون جلوگیری از کشتار جمعی یک "شرمساری ملی" است.  او از سال 1967 اعلام کرد که هر روز یک سخنرانی در سنا در این رابطه خواهد کرد و طی 19 سال بعد، 3211 سخنرانی ارائه کرد.  مخالفین پراکسیمایر بر این عقیده بودند که تصویب کنوانسیون جلوگیری از کشتار جمعی در روند جنگ ویتنام و کنترل مبارزات حقوق شهروندی خلل ایجاد می­کند.[62]

جالب توجه است که مالکوم اکس و مارتین لوتر کینگ که از رهبران جنبش ضد تبعیض نژادی در آمریکا بودند زمانی ترور شدند که ایده بین­المللی و حقوق بشری کردن مسئله تبعیض نژادی آمریکا را تبلیغ می­کردند. در هر دو مورد نیز شواهدی دال بر دخالت سرویس­های امنیتی در قتل آن دو وجود دارد.  سخنان مالکوم اکس در دیدار با بازماندگان حمله اتمی در ژاپن که به هارلم نیویورک آمده بودند بسیار گویاست: "شما با این بمب اتم زخم برداشته­اید ... ما هم زخم برداشته­ایم.  بمبی که به ما برخورد کرده نژادپرستی است." مالکم اکس به این باور رسیده بود که روند تبعیض نژادی و تجاوز به حقوق شهروندی سیاهان در آمریکا به حدی است که باید در مجامع بین­المللی به عنوان جنایت حقوق بشری مورد بررسی قرار گیرد.[63]

 برای بی­خطر کردن اسناد بین­المللی حقوق بشری، آمریکا ابتدا دهه­ها از تصویب این کنوانسیون­ها اجتناب و سپس با اعمال تبصره­های فراوان (RUDs: reservations, understandings, and declarations) عملا این اسناد بین­المللی را در خاک آمریکا غیر الزام­آور و غیر قابل طرح در محاکم قضائی داخلی یا خارجی نمود.  به گفته اندرو موراوسیک، استاد علوم سیاسی دانشگاه پرینستون، آمریکا بر خلاف بسیاری از کشورهای غربی به شهروندان خود اجازه احقاق حقوقی که طبق اسناد بین­المللی به عنوان حقوق بشر شناخته شده است را در هیچ یک از محاکم داخلی و خارجی نمی­دهد.[64]  آنچه مسلم است، غیر الزام­آور بودن حقوق بشر بین­المللی در قوانین آمریکا نهادینه شده است.  اکنون سؤال اینجاست که چگونه می­توان انتظار داشت دولت آمریکا که خود را از احقاق حقوق بشر شهروندان خود بر اساس اسناد و قوانین بین­المللی معاف می­داند، وقعی به حقوق بشر سایر ملل بگذارد؟

وضعیت زنان در آمریکا

رفتار و گفتار ترامپ نسبت به زنان یک مورد استثنائی نیست، بلکه تجربه زندگی بانوان در آمریکاست که هر روز با چنین فرهنگی روبرو هستند. به گزارش روزنامه گاردین مورخ 14 اکتبر 2016، 57 درصد زنان آمریکایی گزارش کرده­اند که در محیط­های عمومی مورد تماس جنسی توسط یک فرد غریبه قرار گرفته­اند.  اما نزدیکان خطر بزرگتری برای زنان نسبت به غریبه ها دارند چرا که یک سوم زنانی که به قتل می رسند توسط شریک نزدیک خود کشته شده اند.[65]

در حوزه مطالعات آکادمیک و فعالیت­های اجتماعی در آمریکا، انتقاداتی نسبت به این وضعیت دیده می­شود.  آنچه اغلب از دیده ها پنهان مانده توجه برخی منتقدین غربی به آسیب های گرفتار شدن جوامع غربی در این شهوت بی مهار و بی منطق است.  بحرانی که از آن با تعابیری همچون "جنسی زدگی"[66] و "ابزار جنسی کردن" زن[67] نام می برند.

برای مثال انجمن روانشناسی آمریکا، بحران جنسی زدگی دختران در آمریکا را به عنوان یک آسیب جدی روانشناختی مورد توجه قرار داده است.  بر اساس تعریف ارائه شده توسط این نهاد علمی که کارگروه ویژه ای در سال 2005 برای بررسی جنسی زدگی دختران در آمریکا ایجاد و دو گزارش در سال های 2007 و 2010 در این زمینه منتشر کرد، جنسی زدگی به بروز یک یا چند مورد از تلقی های نادرست زیر اطلاق می شود: "ارزش یک شخص تنها برگرفته از جذابیت و یا رفتار جنسی وی، و نه دیگر مشخصات وی، است؛ شخص با استانداردی سنجیده می شود که جاذبه فیزیکی (با تعریف محدود) را با جنسی بودن یکی می داند؛ شخص ابزار جنسی شده است – یعنی به جای اینکه به عنوان یک شخص دارای قدرت اقدام و تشخیص مستقل تلقی شود به صورت یک شیء برای استفاده جنسی دیگران قرار گرفته است؛ رفتار جنسی به صورت نامناسبی به شخص تحمیل شده باشد."[68]

کارشناسان روانشناسی دریافته اند که حضور مداوم زنان در فضای جنسی زده آنان را بر آن می دارد تا خود، خود را شیء جنسی گردانند[69] و ارزش خود را در جذابیت هر چه بیشتر جنسی خود ببینند.  دختران زمانی خود را شیءواره های جنسی می­کنند که "پیام های جنسی زده فرهنگ را در خود نهادینه کنند."[70]  گر چه رسانه ها از عمده ترین عوامل نهادینه شدن این فرایندند، جامعه نیز با عرفی کردن الگوهای جنسی زده زیبایی، جوانان را به این سمت سوق می دهد.  تحقیقات این انجمن نشان می دهد، دخترانی که در معرض رسانه های جنسی زده و دارای نگاه ابزاری به زن هستند، دچار آسیب­های روانشناختی فراوان از جمله نارضایتی از بدن خود، افسردگی، و اعتماد به نفس پایین هستند و دچار افت توان ادراکی می­شوند.[71]

جالب توجه است که منتقدین غربی حتی قائل به ظهور نوعی فرهنگ تجاوز[72] در جوامع غربی هستند.  آمار و ارقام تجاوز در غرب و فروپاشی نظام خانواده حاکی از این مسئله است.  اولفمن در کتابش با عنوان جنسی زدگی کودکی می گوید: "وقتی می گوییم ما در یک فرهنگ تجاوز زندگی می کنیم یعنی ما در فرهنگی زندگی می کنیم که تجاوز در آن از طریق نگرش اجتماعی درباره جنسیت، ارتباطات و تمایلات جنسی، فراگیر، شایع و عرفی شده است.  تحقیقات فراوانی برای تأیید این مدعا وجود دارد.  برای مثال، محققان پیشبینی می کنند که در ایالات متحده، از هر چهار زن یک نفر در طول عمرش مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد ... یک راه دیگر برای نگاه به این موضوع این است که جدای از این که هر زن در زندگی مورد تجاوز قرار می گیرد یا نه، 100 درصد زنان تجربه خطر تجاوز را در یک فرهنگ تجاوز حس می کنند.  این یعنی زندگی همه زنان به مخاطره می افتد."[73]

وی همچنین می گوید در آمریکا در هر 39 دقیقه، یک ویدئو هرزه نگاری تولید می شود. در سطح جهان، صنعت هرزه نگاری یک صنعت 97 میلیارد دلاری است: یعنی 10 برابر حجم درآمد هالیوود.  این صنعت بزرگتر از مجموع درآمد مایکروسافت، گوگل، آمازون، ای بی، یاهو، اپل، نت فلیکس، و ایرت لینک است.  و مشکل اینجاست که این صنعت نه تنها بزرگسالان را هدف قرار می دهد، بلکه کودکان نیز مورد تهاجم این صنعت هستند.[74]

آمارها همچنین نشان از نهادینه شدن نوعی فرهنگ تجاوز در ارتش آمریکا دارد.  گستردگی این فرهنگ به حدی است که اندیشکده رند به تحقیقات وسیعی درباره معضل "تجاوز جنسی و آزار جنسی در ارتش آمریکا" پرداخته است.  بر این اساس، تنها در سال 2012، حدود 20300 تجاوز جنسی در ارتش آمریکا رخ داده است.  درصد زنان مورد تجاوز چهار برابر مردان بوده است.[75]

نابرابری، تبعیض و خشونت همیشه بخشی از واقعیت آمریکا بوده است.  نتیجه همه این نابسامانی­ها، نابرابری­ها، تبعیض­ها، و خشونت­ها بی­اعتمادی مردم نسبت به حکامشان و تقاضای عمومی برای تغییر است.  این نگاه مردم آمریکا نشان می­دهد که یک نوع بیداری در آمریکا در حال وقوع است.  در انتخابات پیش رو، بسیاری نارضایتی خود از وضعیت موجود را با روی آوردن به کاندیدایی که با وضوح بیشتر گسل­های جامعه آمریکا را مورد نقد قرار می­دهد ابراز می­کنند.  ترامپ به عنوان کاندیدای ضد ساختار موجود، توانسته است میزان قابل توجهی از آراء مردم آمریکا را به خود جلب کند.  اما چه او در این انتخابات پیروز شود یا شکست بخورد، آینده آمریکا حرکت­های اعتراضی بیشتری را در بر خواهد داشت.

 

[1] عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

[2] دانش­ آموخته دانشگاه تهران

[3] TRUMP: This election will determine whether we are a free nation or whether we only have the illusion of democracy but are in fact controlled by a small handful of global special interest rigging the system and our system is rigged.

http://www.jta.org/2016/10/14/news-opinion/politics/donald-trumps-conspiracy-theories-stir-uneasy-echoes

[4] World Hunger Education Services: http://www.worldhunger.org/hunger-in-america-2015-united-states-hunger-and-poverty-facts/

[5] http://www.people-press.org/2015/11/23/2-general-opinions-about-the-federal-government/

[6] http://www.gallup.com/poll/1600/congress-public.aspx

[7] Political revolution

[8]Views of the role of money in politics: The vast sums of money flowing into the 2016 presidential election have once again brought attention to the issue of campaign finance.  This issue resonates broadly with the public: 77% of Americans say there should be limits on the amount of money individuals and organizations can spend on political campaigns and issues. Just 20% say that individuals and organizations should be able to spend freely on campaigns.

 

[9] The 2016 campaign is on pace to break records for campaign spending. A large majority of Americans (76%) – including identical shares of Republicans and Democrats – say money has a greater role on politics than in the past. Moreover, large majorities of both Democrats (84%) and Republicans (72%) favor limiting the amount of money individuals and organizations can spend on campaigns and issues.

http://www.people-press.org/2015/11/23/6-perceptions-of-elected-officials-and-the-role-of-money-in-politics/

 

[10]About three-quarters of the public (76%) say the federal government is “run by a few big interests,” while only 19% say the government “is run for the benefit of all the people.”

 http://www.people-press.org/2015/11/23/2-general-opinions-about-the-federal-government/

[11] Money and media election complex

[12] J. Nichols and R. McChesney (2013). Dollarocracy: How the money and media election complex is destroying America. Nation Books.

[13] Citizens United v. the Federal Election Commission

[14] http://www.gallup.com/poll/195542/americans-trust-mass-media-sinks-new-low.aspx

[15] The simple truth is that we cannot govern our own affairs when our national, state, and local debates are bought and sold by billionairs, who use thirty-second commercials to shout down anyone who disagrees.  Democracy demands a rich, robust discourse about ideas, not a spending spree that demeans those ideas, diminishes honest debate, and turns voters off to the political process (x).

[16] Parenti, M. (2010). Democracy for the few. Boston, MA: Wadsworth Pub Co.

[17] Money is the lifeblood of present-day electoral campaigns.

[18] Potter, W., & Penniman, N. (2016). Nation on the Take: How Big Money Corrupts Our Democracy and What We Can Do About It. Bloomsbury Publishing USA.

Judis, J. B. (2001). The paradox of American democracy: Elites, special interests, and the betrayal of public trust. Taylor & Francis.

West, D. M. (2000). Checkbook Democracy: How money corrupts political campaigns. Northeastern Univ Pr.

[19] West, D. M. (2000). Checkbook Democracy: How money corrupts political campaigns. Northeastern Univ Pr., p. 7.

[20] Managed democracy

[21] Inverted totalitarianism

[22] Super PACs

[23] اطلاعات توسط کمیسیون انتخابات فدرال آمریکا ارائه شده است.

[24] OpenSecrets.org: https://www.opensecrets.org/outsidespending/summ.php?chrt=V&type=S این آمار به صورت لحظه ای تغییر می کند.

[25] تفاوت این رقم با رقم بالا از آن رو است که برخی سوپر پک ها تنها به تخریب یک کاندیدا می پردازند و در رقم دوم نیامده اند. https://www.opensecrets.org/pres16

[26] TRUMP: When we have $20 trillion in debt, and our country's a mess, you know, it's one thing to have $20 trillion in debt and our roads are good and our bridges are good and everything's in great shape, our airports. Our airports are like from a third world country.

[27] TRUMP: So the worst of all things has happened. We owe $20 trillion, and we're a mess. We haven't even started. And we've spent $6 trillion in the Middle East, according to a report that I just saw. Whether it's 6 or 5, but it looks like it's 6, $6 trillion in the Middle East, we could have rebuilt our country twice.

[28] TRUMP: And it's really a shame. And it's politicians like Secretary Clinton that have caused this problem. Our country has tremendous problems. We're a debtor nation. We're a serious debtor nation. And we have a country that needs new roads, new tunnels, new bridges, new airports, new schools, new hospitals. And we don't have the money, because it's been squandered on so many of your ideas.

[29] TRUMP: That makes me smart.

[30] CLINTON: In fact, Donald was one of the people who rooted for the housing crisis. He said, back in 2006, "Gee, I hope it does collapse, because then I can go in and buy some and make some money." Well, it did collapse.

TRUMP: That's called business, by the way.

[31] CLINTON: Well, you're right. Race remains a significant challenge in our country. Unfortunately, race still determines too much, often determines where people live, determines what kind of education in their public schools they can get, and, yes, it determines how they're treated in the criminal justice system. We've just seen those two tragic examples in both Tulsa and Charlotte.

[32] CLINTON: The gun epidemic is the leading cause of death of young African- American men, more than the next nine causes put together.

[33] TRUMP: You walk down the street, and you get shot.

[34] TRUMP: Is this a war torn country? … We have to protect our inner cities, because African-American communities are being decimated by crime, decimated.

[35] CLINTON: Too many young African-American and Latino men ended up in jail for nonviolent offenses. And it's just a fact that if you're a young African-American man and you do the same thing as a young white man, you are more likely to be arrested, charged, convicted, and incarcerated. So we've got to address the systemic racism in our criminal justice system. We cannot just say law and order.

[36] CLINTON: Right now, we've got too many military- style weapons on the streets. In a lot of places, our police are outgunned.

[37] TURMP: I will. Look, the African-American community has been let down by our politicians. They talk good around election time, like right now, and after the election, they said, see ya later, I'll see you in four years. The African-American community -- because -- look, the community within the inner cities has been so badly treated. They've been abused and used in order to get votes by Democrat politicians, because that's what it is. They've controlled these communities for up to 100 years.

[38] CLINTON: So he has a long record of engaging in racist behavior.

[39] TRUMP: Where we're giving back $150 billion to a terrorist state really the number one terror state, we've made them a strong country from really a very weak country from just three years ago.

[40] TRUMP: But you look at the Middle East, you started the Iran deal, that's another beauty where you have a country that was ready to fall, I mean, they were doing so badly. They were choking on the sanctions. And now they're going to be actually probably a major power at some point pretty soon.

[41] CLINTON: With respect to Iran, when I became secretary of state, Iran was weeks away from having enough nuclear material to form a bomb. They had mastered the nuclear fuel cycle under the Bush administration. They had built covert facilities. They had stocked them with centrifuges that were whirling away.

And we had sanctioned them. I voted for every sanction against Iran when I was in the Senate, but it wasn't enough. So I spent a year-and-a-half putting together a coalition that included Russia and China to impose the toughest sanctions on Iran.

And we did drive them to the negotiating table. And my successor, John Kerry, and President Obama got a deal that put a lid on Iran's nuclear program without firing a single shot. That's diplomacy. That's coalition-building. That's working with other nations.

[42] CLINTON: If he's going to criticize a deal that has been very successful in giving us access to Iranian facilities that we never had before, then he should tell us what his alternative would be.

[43] TRUMP: Well, President Obama and Secretary Clinton created a vacuum the way they got out of Iraq, because they got out -- what, they shouldn't have been in, but once they got in, the way they got out was a disaster. And ISIS was formed.

[44] TRUMP: It's so ridiculous what she -- she will defeat ISIS. We should have never let ISIS happen in the first place. And right now, they're in 32 countries.

[45] TRUMP: Now they have -- he has aligned with Russia and with Iran. They don't want ISIS, but they have other things, because we're backing -- we're backing rebels. We don't know who the rebels are. We're giving them lots of money, lots of everything. We don't know who the rebels are. And when and if -- and it's not going to happen, because you have Russia and you have Iran now. But if they ever did overthrow Assad, you might end up with -- as bad as Assad is, and he's a bad guy, but you may very well end up with worse than Assad.

[46] TRUMP: So Mosul is going to be a wonderful thing. And Iran should write us a letter of thank you, just like the really stupid -- the stupidest deal of all time, a deal that's going to give Iran absolutely nuclear weapons. Iran should write us yet another letter saying thank you very much, because Iran, as I said many years ago, Iran is taking over Iraq, something they've wanted to do forever, but we've made it so easy for them.

So we're now going to take Mosul. And do you know who's going to be the beneficiary? Iran.

[47]TRUMP: … but we are losing billions and billions of dollars. We cannot be the policemen of the world. We cannot protect countries all over the world...

[48] TRUMP: Chris, she should never have been allowed to run for the presidency based on what she did with e-mails and so many other things.  … What I'm saying is that I will tell you at the time. I'll keep you in suspense. OK?

[49]TRUMP:  We are going to take on the special interests, the lobbyists, and the corrupt corporate media that have rigged the system against everyday Americans.

https://www.donaldjtrump.com/press-releases/follow-the-money

[50] TRUMP: Hillary Clinton meets in secret with international banks to plot the destruction of U.S. sovereignty in order to enrich these global financial powers, her special interest friends and her donors.

http://www.jta.org/2016/10/14/news-opinion/politics/donald-trumps-conspiracy-theories-stir-uneasy-echoes

[51] https://berniesanders.com/issues/income-and-wealth-inequality/

[52] http://phys.org/news/2016-03-american-children-poverty-line.html#jCp

[53] World Hunger Education Services

[54] http://www.worldhunger.org/hunger-in-america-2015-united-states-hunger-and-poverty-facts/

[55] Sanders: “The current federal minimum wage is starvation pay and must become a living wage.” https://berniesanders.com/issues/a-living-wage/

[56] http://www.worldhunger.org/hunger-in-america-2015-united-states-hunger-and-poverty-facts/

[57] Institute for Policy Studies

[58] Corporation for Enterprise Development

[59] The Ever Growing Gap: http://www.ips-dc.org/wp-content/uploads/2016/08/The-Ever-Growing-Gap-CFED_IPS-Final-2.pdf

 

[60] https://berniesanders.com/issues/racial-justice/

[61] Moravcsik, A. (2005). “The paradox of US human rights policy.” American Exceptionalism and Human Rights, 149-50.

[62] Backes, Emily. (2010, November 4). “On this day: U.S. fully adopts genocide convention.” enough: The project to end genocide and crimes against humanity. http://www.enoughproject.org/blogs/day-us-ratifies-genocide-convention

[63] http://www.electrostani.com/2015/02/from-civil-rights-to-human-rights.html

[64] Moravcsik (2005), 149

[65] https://www.theguardian.com/us-news/2016/oct/14/donald-trump-male-entitlement-women-2016-election

[66] Sexualization

[67] Sexual objetification

[68] American Psychological Association (2010). “Report of the task force on the sexualization of girls,” p. 1. Available online at http://www.apa.org/pi/women/programs/girls/report-full.pdf

[69] Self sexual objectification

[70] همان ص. 25

[71] همان ص. 34

[72] Rape culture

[73] Olfman. (2009). Sexualization of Childhood. P. 9

[74] همان (ص. 11)

[75] Sexual Assault and Sexual Harassment in the U.S. Military. 2014. RAND Corporation. http://www.rand.org/pubs/research_reports/RR870z2-1.html

نظرات
CAPTCHA